وندا وندا ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

مادرانگی های من

24 هفته و 2 روز

اوایل بارداری وقتی می دیدم کسی هفته ی 25 باورم نمی شد که من هم بزودی به این هفته می رسم. این روزا همچنان شرایط روحی و جسمی خوبی دارم. با ورزش هایی که انجام میدم و رعایت کردن غذاها تونستم وزنم رو کنترل کنم. این روزا وزنم 67 کیلو گرم هستش. حدود 9 کیلو افزایش وزن داشتم از اول بارداری. دیروز 27 مرداد چهارمین سالگرد روزی بود که من و همسری برای هم شدیم. به همین مناسبت پنج شنبه غروب رفتیم بهار و برای دخملمون خرید کردیم تا تو جشن ما شریک بشه. لباسای کوچولو موچولو. یه سری وسایل بهداشتی و یه پتوی دورپیچ ناز. بعد هم رفتیم لمزی شام خوردیم. خیلی بهمون خوش گذشت.   همسری نزدیک شکمم با دخترش حرف میزنه و کلی صداش می کنه وندای بابا. اونقدر با محب...
28 مرداد 1391

22 هفته و 6 روز

این روزای بارداری بخوبی دارن میگذرن. بخصوص اینکه شنبه تو مطب دکتر صدای قلب کوچوی دخملی رو شنیدیم و من خیلی زیاد ازش انرژِی گرفتم. اوایل شهریور هم باید بریم سونو. برای اون روز و دیدن فرشته کوچولومون تو مونیتور بی تابم. افزایش وزن من بیشتر از معموله. واسه همین از این هفته حسابی دارم غذاهام رو رعایت می کنم. نمیخوام افزایش وزن برای خودم و نی نی دردسر ساز باشه. دلم میخواد چیزایی که میخورم و فعالیت هام رو یادداشت کنم. نمی دونم چرا هی سختیم می گیره. می دونم اینجوری بهترین نتیجه رو میده. این روزا تکونای دخملی ما بیشتر شده و ضربه هاش رو خوب حس می کنم. گاهی به جا گیر میده و چند بار پشت سرهم می کوبونه به همونجا. واااااای خدا باورم نمی شه. همسری ح...
18 مرداد 1391
1